توتیا

بنام یکتای بی همتا

توتیا

بنام یکتای بی همتا

فراموش شده

ذهنم رو ورق می زنم 

نوشته های خط خورده 

ورق میزنم 

خط خوردگی با مداد سیاه تیره 

ورق میزنم  

ورق میزنم 

ورق میزنم 

آه خسته شدم 

کجایید ورقهای  سفید 

می خوام یه خاطره بنویسم 

خاطره ی شیرین! 

ورقی نیست که بنویسم 

بی خیال فراموشم شد