عمر میگذره وما
٬رنگ پیری را ندیده در جوانی مرده ایم٬
تو این زمونه سخته ته دل رو خوش کرد
خوشی ها همه زود گذرن
به ته دل نرسیده ازبین میرن
چه سخته
آدم با دست خودش رشته ی محبت رو باز کنه
ببره بسوزونه اثری نزاره
از درون
ته دل
این رشته محکمه
اما
از برون
اثری ازش نمیمونه
تا از درون وبرون
یکی بشه
چه به حال و روزآدم میاد
گذر دارد
تازه تازه
همواره
می دانی
غریب است اما غریبه نیست
پس راحت باش
روح راح ریحان
چون
پروانه
شب تاریک وبیم موج وگردابی چونین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها
ولی شما بامایید
صدای آرامش امواج...
باز هم دریای آرام...
آرامشی درونی پیدا میکنه آدم...
انشاء الله همیشه درونی آرام داشته باشیم